- هم دینی
- هم کیشی
معنی هم دینی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آکوموداسیون
کسی که با دیگری در سکوت یک ده اشتراک دارد
دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند، هم کیش
هم آئین، هم مذهب، هم کیش
فعلاً
هم چم، هم آرش
مصاحبت
لا مذهبی، بی کیشی
دارای کیش و آیین مشترک
قرین بودن، همراه بودن، مصاحبت، هم نشستی
هم دین، دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند، هم کیش
ویدینیک
همدین (صفت)
یکدیگر: مومنان آیینه همدیگرند این خبر می از پیمبر (صلی الله علیه وآله) آورند. (مثنوی)
هم قدمی هم عنانی، برابری همسری، یاری رفاقت
شرت دراجرای عملی اتفاق اتحاد (غالبا در مورد کارهای بد بکار رود)، همنشینی مصاحبت، برابری دو یا چند تن در زور و قوت و شان و شوکت
شرکت دو یا چند تن در خواندن نزد استاد
شرکت در درد وبلیه ای با دیگری، غمخواری
همدینی
مصاحبت همنشینی
همزبانی هم آوازی یکدلی اتفاق
باجناق بودن هم سنی همسالی. همپاچگی
هم مهینی
معاشرت، مصاحبت، همدمی، منادمت
هم میهن بودن هموطنی
هم مانک همارش دو یا چند کلمه که دارای یک معنی باشند (نسبت بهم) مترادف
Fellowship
irmandade
hermandad
braterstwo
братство
братство
vriendschap
Gemeinschaft